رهام جانرهام جان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

رهام لبخند خدا

روز معلم مبارک

قندون مامان این اولین سالی بود که میتونستیم برایه روز معلم ما هم کادو بگیریم .یه تاپ خوشگل خریدیم و برایه خانم طالعی معلم زبان شما بردیم. روز همه معلمها مبارک همینطور خاله منا و عمه پرستو ...
14 تير 1393

نقاش کوچولو

عسل مامان میدونم اگه بخوای میتونی خیلی قشنگ نقاشی کنی ولی اصلا حوصله نقاشی کشیدنو نداری منم اصرار نمیکنم ولی بعضی وقتها خودت یه نقاشی میکشیو دل مامانو شاد میکنی. البته از شانس من با ماژیک خشک کشیده بودی  .این عکس یه فیل ...
14 تير 1393

رهام وانگری برد

قندونه مامان چند وقت بود که همش میگفت یخه میخوام ما هم نمیفهمیدیم که چی میگی میرفتیم تویه اسباب بازی فروشیها و میگفتیم حالا دنبال یخه بگرد ولی نه یخه پیدا میشد نه ما میفهمیدیم که یخه چی هست تا یه روز که قبل از عید بود زن عمو سعیده برات عیدی اورد یه انگری برد بود تو هم تا دیدیش گفتی این یخست تازه فهمیدیم که منظورت یه انگریبرد بوده که شکل یخ بوده.   اینم رهام و کلکسیونه انگریبرد ...
14 تير 1393

من تورو میخواستم

برای عید دیدنی من با مازو (مادربزرگ)و زن عمو افسانه رفتیم خونه زن عمو بابا شما رو گذاشتم که پیش بابا بمونی وقتی برگشتم خوابیده بودی بابا هم میگفت چند بار تا حالا بیدار شده سراغ تورو گرفته گریه کرده دوباره خوابیده .بعد که بیدار شدی بغلت کردم گفتی: مامان تو رفته بودی ویوه(میوه)بخری من پیش بابا موندم من تورو میخواستم. الهی من قربونت برم فدات بشم ببخش که تنهات گذاشتم عشق مامان اخه بعضی جاها اگه نمیبرمت به خاطر خودته اخه اذیت میشی گل قشنگم.عاشقتم ...
2 تير 1393
1